من ۱۰ سالم بود عمه ام از مکه اومده بود ساکشو گذاشت جلوش از نوه هاش شروع کرد به سوغاتی دادن
همینطور که پیش میرفت کیفیت سوغاتیا میومد پایین
اخرش رسید به من
منم همینجور نشته بودم منتظر سوغاتی که دیدم عمه م یه نگاه به من کرد یه نگاه به چمدون
بعد کیف دستیشو برداشت یه دونه از این شامپو تکنفره که تو هتل میدن داد به من!!
من:|
نظرات شما عزیزان:

.gif)
http://mahezendegichat.ir/
.gif)
.gif)
.gif)
.: Weblog Themes By Pichak :.