هی میگن تو سنه کم ازدواج نکنین کسی گوش نمیده




تاریخ: جمعه 8 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

اینطوری نشیم ناموسا صلوات




تاریخ: جمعه 8 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

اینا تولید مثل نکنن بلند صلوات:|:|:|:|:|




تاریخ: جمعه 8 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza




تاریخ: جمعه 8 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza




تاریخ: جمعه 8 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

ﺩﻭﺱ دخترم. ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻮﺩﻡ ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﺷﻨﺎﻫﺎ ﺩﯾﺪﺗﻤﻮﻥ ...
ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻪ بابام ﻣﯿﮕﻪ ﺁﺭﻩ آقای ﻓﻼﻧﯽ پسرتون ، ﻓﻼﻥ ﺟﺎ ﺑﺎ دختر
ﺑﻮﺩ !
بابام هم ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ : ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺩﻭﺱ دخترﺷﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯﺷﻤﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﻩ !!!
ﯾﻌﻨﯽ ﺭﯾﺪ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ بابام
ﻋــــــــــــــــــــﺎﺷﻘﺸﻢ :)))

سلامتی بابا ها ناموساً صلوات :دی




تاریخ: جمعه 8 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

http://mj8.persianfun.info/img/92/9/Only-In-Iran/HEHxpC1Al2.jpg

چی بگم والله خخخخخخخخخخخ 




تاریخ: سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﺵ ﭘﺮﻭﻓﺎﻳﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ :

 “ ﻟﻮﺳﻲ ”

 ﻋﮑﺴﺸﻮ up ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﻻﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻴﻮ ﻣﻴﻮ ۴۸۷ ﺗﺎ ﻻﻳﮏ ﺧﻮﺭﺩﻩ .…  

 ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﭘﺴﺮﻩ ﻋﮑﺴﺶ ﺗﻮ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺑﮑﺮ ﻣﺎﻟﺰﻱ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺭﻭ ﻭﺍﻟﺶ ﻓﻘﻂ ﺭﻓﻴﻘﺶ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ :

ﺣﯿﻮﻮﻥ ﻣﻴﺮﻱ ﻣﺎﻟﺰﻱ ﺳﻮﻏﺎﺕ ﻧﻤﻴﺎﺭﻱ؟!




تاریخ: سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

جنتی :
آره عٍزی (ازراعیل) مارو دیدی بنداز سرو پایین .... چون ما 900 ساله سر پاییم .....




تاریخ: سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

امشب هرچی موبایلِ دوست دخترمو میگرفتم،
آنتن نمیداد...کلی شاکی شدم!
بهش اس.ام.اس دادم : نمیتونم بگیرمت!
دو سوت بعدش جواب داد :
به درک مسخره ی آشغال ! مگه کم خواستگار دارم ؟!




تاریخ: سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

دوست دخترم ساعت 12 شب مسیج میده؛

man daram mikhabam shab bekheyr

اگه حواست نباشه یکم دیر جواب بدی، sms میده......

engar saret sholugheha ok khosh begzare byE :|

اگه همون لحظه زود جواب بدی sms میده

che zood engar az khodat bood bekhabam bashe mozahem nemisham be karet beres :|

ینی آدم نمی دونه سرشو به کجا بکوبه از دست اینا :|||||||||




تاریخ: سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

خونه داشتم درس میخوندم بابام اومده میگه میدونی ناپلئون اندازه ی تو بود شاگرد اول کلاسش بود منم گفتم

بابا میدونی ناپلئون اندازه ی تو بود  پادشاه اروپا بود:|

هیچی دیه بهم گفت گمشو بیرون

خودشم از خونه رفت بیرون دیه هم ازش خبری نشد:|

شما ازش خبری ندارین؟:)))))))))))))




تاریخ: دو شنبه 4 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza

دوره راهنمايي بودم ، شيطوووون، روز بيست و یک بهمن سر صف داشتن جايزه بچه زرنگارو ميدادن مدير مدرسه : پژمان بوق کسي بلند نشد ، من از جام بلند شدم مدير مدرسه : پژمان تويي ؟؟؟ خيلي ريلکس شلوارم رو کشيدم بالا که يعني خواستم شلوارم رو درست کنم و گفتم نههههه و نشستم !!! مدير مدرسه : خب پژمان بوق نيموده ، نفر بعد : مالک بوق !!! از جام پاشدم خاکاي شلوارم رو پاک کردم همين جور که براي سوت و تشويق بچه دست تکون ميدم به افق خيره شدم مدير مدرسه : مالک بوق ق تو هستي ؟؟ من : نههههه و خيلي ريلکس نشستم مدير مدرسه :حالا بازيکناي تيم مدرسه که تونستن قهرمان بشن ، سید حسین : از جام بلند شدم که مدير مدرسه داد زد گوسپند باز که تو بلند شدي و افتاد دنبالم ، هر چي داد ميزدم آقاي مدير به دکمه اي اينتر قسم خودمم ، اي داد اي بيداد تا نزدم ول نکرد ، ننه کجا بودي که حسینتو کشتن !!!




تاریخ: یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط alireza