چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتم
رفتم یه کم بتادین تو دستم ریختم و اومدم جلو مامانم سرفه کردم گفتم وای خون دارم خون بالا میارم
مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میری تو اون اینترنت بی صاحاب برو توالت فرشامو کثیف کردی ..
بابام کلا محلم نذاشت
داداش کوچیکم هم داشت از خوشحالی بالا پایین میپرید و میگفت اخ جون داداش بمیره اتاقش مال من میشه
***
بعضیا عابر بانک رو با لپ تاپ اشتباه میگیرن . قشنگ نیم ساعتی باهاش کار میکنن
مسیح ¯\_(ツ)_/¯
نظرات شما عزیزان:
چه مامان و بابای باحالی هم بودن
.: Weblog Themes By Pichak :.